آریانآریان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

آریان کوچولو

خاله امروز تولدمهههههههههههههههههههههه

سلام امروز تولد پسملی خییییییلی دلم می خواد الان برات می نوشتم ولی   خیلی کار دارم فقط اومدم یه یادداشت و تولد مبارک بگممممممممممم بعدا میام سر وقت مدیریتش می کنم   عزیزم   پسرم قشنگم تولدت مبارک امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی و آینده خوبی و شادی در انتظارت باشه که این تنها ارزوی منه چ      
25 دی 1391

آلودگی هو ا و عشق وحال محمدآریان

سلام خاله ها هوا این روزا خیلی آلوده است و من از روز دوشنبه نرفتم مهد  درسته هوا آلوده است و هی این بزرگتر هوای کثیف به خورد ما نی نی ها میدن ولی ماهم از طرفی حالشو می بریم آخه من و مامان و خواهری تو خونه هستیم مامان مجبور نیست منو صبح زود از خواب بکشه و ببره مهد هر وقت دلم بخواد بیدار میشم کنار مامان و خواهری یه صبحونه مشتی می خورم و بعدشم بازی و و هر کاری دلم بخواد می کنم   واااااااااااای که چه حالی می کنم من خواهری هم که نگو امتحان داره این روزا و وقتی تعطیله حاااااااااااالشو می بره و کتاب پرت می کنه رو هوااااااا و می ره دنبال بازیشششش ولی کاش بابا را هم مثل دفعه قبل تعطیل می کردند تا 4 تایی حالشو ببریم آ...
14 دی 1391

سلام خاله ها من مریض شدماااااا

سلام دوستان گل   پسرم از اول اذر مریض شده و خوب نمیشه تازگیها گوشش درد می کنه و هی می گه گوششش گوششششش   بردمش دکتر بهش چرک خشک کن داده از بس این داروها رو خورده بچه ام لاغر شده شبا خوب نمیخوابه صبح ها می خواد بخوابه امااااااااااا من بیدارش می کنم که ببرمش مهد اخه باید برم سرکار مرخصی هم که نمی دن بهمون   بچه ام هی می گه لالا ... لالا دلم براش کباب میشه ولییییییییییییی   براش دعا کنید زود زود خوب بشه   تازه براش واکسن سرماخوردگی خریدم اما هنوز خوب نشده که بزنم   منتظر دعای دل پاکتون هستیم   .........................    یا حق .............................. ...
24 آذر 1391

سلام

سلام دوستای خوبم خوبید خاله هااااااااااااااا   اصلا دیگه وقت ندارم بیام اینجا پست بزارم برا بچه ام اخه خیلی خسته میشم از صبح مدرسه و وقتی میام خونه کارررررر کارررررررر کارررررررررر دلم لک می زنه برا یه خواب حسابی یه پای نت نشستن مشتی ولییییییییییی 9-10 شبببببببببب بی هوش می شم   ولی سعی می کنم از این به بعد زود زود بیام برای بچه ام بنویسمممممممممممم بچه های کلاسممممممممممممم خیلی اذیتم می کنند امسال خیییییییییییییییییییییییییییلی حرف می زنند و وقتی میام خونه سر درد دارم اسم دخترا بد در رفته والله این پسرا بدترند ایششششش   تمام حس و توانمو می گیرند شیطونااااااااا ولی دوسشون دارم خیییییییییلی   دوست ...
17 آبان 1391

خدا را شکررررررر

سلام مامانا تاخیر منو ببخشید اخه دیگه با باز شدن مدرسه ها نمی رسم بیام اینجا الانم بابایی بچه هاشو برد بیرون منمممممم پریدم تو نت خدا را شکر کردم به خاطر اینکه محمد آریانم دیگه با مهد سازگار شده قربونش برم صبحها قشنگ مثل یه گل پسر می شینه تو کلاسکه اش و می برمش مهد با خنده از مامانش جدا میشه و میره  بغل خانم مربیششش ظهر هم که میرم دنبالش با ذوق و شوق از همه مربی ها حتی اشپز و سرایدار بای بای می کنه   میاد تو حیاط مهد و میگه بریم تاب بازی یه کمی بازی میکنه و بعدشم بهش یه خوراکی میدم میشینه تو کالسکه و به قول مربیش تو بنز اخرین سیستمش و می برمش خونه   تنها نگرانی من همین بود ... اخه خیلی سخته که با گریه جدا ب...
20 مهر 1391

بازم شروغ یه فصل تازه ...

سلام   بازم کم کم داره مدرسه ها باز میشه و من باید برم سر کار از اینکه میرم سر کار خوشحالم ولی محمد آریانمممممممممممممم چه کنم دیروز نیم ساعت بردمش مهد همه نیم ساعت گریه کرد امروز مدرسه جلسه داشتم سا عت 9 بردمش مهد بچه ام از تو خیابون فهمید که داره میره مهد گفت نه .... نه ..... وقتی هم که دادمش مربی منو سفت گرفته بودددددد به زور دادم به مربیش دلم براش سوخت ... صدای گریه هاشششششششش کلافه ام کرده بود ولی باید می رفتم ساعت یه ربع به یک هم رفتم دنبالش دیدم دست یکی از مربی هاس  تا منو دید خندید و با همه بای بای کرد یعنی دارم میرم خونه کاش بچه ام مهد دوست داشتتتتتتتتتتت کاش گریه نمی کرد   اریانم خیلی بامزه شده و ...
26 شهريور 1391

سلام سلام ستاره

سلام چند روزی هست که از مشهد اومدیمممممممم    فقط بگم که اولا برای همه نی نی سایتی ها دعا کردم بعد هم جای شما خالی بود و در اخررررررررر خیلییییییییییییی شلوغ بود خییییییییییییییییییییییلی کلافه شدیم از این همه جمعیت ماشالله این دفعه که رفتیم مشهد با این که شلوغ بود ولی خوش گذشت مسیر رفت و بر گشتمون از تو بازار بود و پیاده به حرم می رفتیمممممممم دوستانی که مشهد خوب می شناسند تو کوچه های سرشور  بودیم این چند روز  و آریان و آرمیتا هم از اینکه از بازار می گذشتند و هر بار یه چیزی می خریدند خوشحال بودند   ولی این پسر ما خییییییییلی اذیت کرد این دفعه خیییییییلی بهونه گرفت و اصلا راه نیومد و همش تو بغل بود &n...
17 شهريور 1391

سفر

سلام خاله ها من امروز ساعت 7  میخوام برم مشهد برای باردومممممممممم و شنبه هم میام اگه خدا بخواد     میرم برا همتون دعا می کنم و به امام رضا (ع) می گم که حا جت همه رو بده   شما هم دعا کنید که من و مامان وبابا و خواهرم سفر بی خطری داشته باشیم   وقتی اومدم از سفرم براتون عکس میزارم   دوستتون دارم یه دنیاااااااااااا
7 شهريور 1391

عید فطر مبارکککککککککک

عید همه مبارکککککککککککککککک انشالله که عباداتتون مبارک باشه پسرم امشب خیلی شیطونی کرد و نمی خوابیددددددددد به هیچ وچه چرا غها را خاموش کردیم خودمونو به خواب زدیممممممممم تا بخوابه تااااااااااااااااازه شاید بخوابه و در اخر بعد از کلی وول خوردن خوابید البته اینو بگم که اول باباشو خواب کرد بعد خودهرشو خواب کرد و بعدشم من که در حال چرت زدن بودممممممممممم ولی بیدار شدم این کار هر شب ماست از کار و زندگی افتادیممممممممممم فردا می خوام یه گوشمالی حسابی به این پسره بدم اخه خودش تا ١٠-١١ می خوابه وقتی بیدارش کردم صبح زود ( البته اگه بیدار بشم خودم )  وقتی ساعت ٨ بیدارش کردم به زوررررررررررررررررر اونوقت اونم ساعت ١١-١٢ می خوابه بعد ک...
29 مرداد 1391