ختـــــــــــــــــــــنه
امروز محمد آریان را بعد از 5 ماه و 15 روز بردمش ختنه ...........
الهی بمیرم بچه ام اولش یه قان ونونی می کرد تو بیمارستان همه سالن رو سرش گذاشته بود
اخه همه نی نی تر بودند که اومده بودند برای ختنه اریان پیش اونااااااااااااااا مردی بود واسه خو دش
خبر نداشت چه بلایی می خوان سرش بیارنددددددددددددددددد
خلاصه نوبتش که شد بردنش تو مطب منو بیرون کردند هنوز رو صندلی نشسته بودم که صدای جیغش بلند شدددددددددددد
گوشامو گرفتم که نشنوم و هی حواس خودمو پرت می کردم ولی صدای گریه اش تو گوشم بود
بالاخره کار اقای قصاب زیاد طول نکشید و مارا صدا کردند
اریان تا مارو دید شروع کرد از اول گریه کردن انگار داشت درد دل می کرد
تا خود خونه گریه می کرد و شکایتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
وقتی هم که اومد خونه شیر خورد و خوابید که ناگهان دوباره با صدای جیغش بیدار شد بعلههههههههه
اون دردی که باید می کشید هم کشید وتمومممممممممممم
بعد هم دوباره خنده و شادی و صدای قشنگش فضای خونه را پر کرددددددددددددد
اما بالاخره تمومممممممم شد و آخییییییییییییییییشششششششششششش
خیالم راحت شد
آریان قبل از ختنه ساعت 6 صبح
آریان بعد از ختنه آخیششش بمیرم براش
آریان ساعتها بعد از ختنه