سیزده به در به در
سلام
سیزده به در منو بابایی و دخملی و پسری رفتیم سرخه حصار
صبح ساعت 7 زدیم بیرون وقتی رسیدیم دیگه جا نبود به زحمت یه جایی را برای پارک پیدا کردیم و بساط کردیم
صبحونه تخم مرغ زدیم به رگ
نزدیک اسباب بازی ها بودیم پسرم یه دل سیر بازی کرد
ولی بیشتر از اسباب بازی با خاک و مورچه ها و سنگ بازی کرد خودشو خاکی خاکی کرد
بعدش با باباش زدند به تیپ هم
کفش باباشو می خواست بره بندازه دور دورااااااا که عکسش هست می زارم براتون
بعد از غذ 1 ساعتی خوابیدند بچه ها
و بعدشم بازی و دیگه خسته شده بودند شب ساعت 5 خونه بودیم
خوش گذشت جاتون خالی
بوس به روی ماهتون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی