اینم عکسای پارک رفتن پسملی من
امروز خواهری با بابا بردیم کانون زبان تا برگرده پسملی بردیم پارککککککککککککک
اینقده بچه ذوق میکرد الهههههههههههههههههههههی دلش می خواست از کالسکه بپره تو چمنا
می خواستم بذارمش تو سبزه ها یهههههههو همه فواره ها باهم باز شد پسملی خیط شد ترسیده بود
اخه یهووووووووو اب بهش ریخت قیافش دیدنی بود هههههههه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی